رمضان که می آید درب های آسمان گشوده می شود و تو به دنبال راهی می گردی برای آشتی دوباره...و چه زود راه آشتی را می یابی، چرا که ((او)) خودش آمده برای آشتی؛
رمضان،سحرها و افطارها و شبهای قدرش چیزی نیست جز راهی و بهانه ای برای آشتی دوباره و او چه خوب تو را می خواند و می بخشد سبک سریهای گذشته ات را گویا که اصلا گناهی نکرده ای...
و چه زیباست بازگشت به آغوش پر مهر کسی که همیشه مواظبت بوده و تو غافل بوده ای از بودنش؛
و به قول سید مرتضی: ((امان از غفلت!))
الهی لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا
الهی آمده ام که بمانم برای همیشه بر در این دولتسرا ...راهم می دهی؟ای خدا...
الهی من تو را یاری نکردم به غیر از معصیت کاری نکردم
جوانی را امانت داده بودی امانت را نگه داری نکردم
[ یکشنبه 89/5/24 ] [ 4:45 عصر ] [ عقل نوشته های یک دانشجو ]