این روزها هرچیزی را که search می کنی در اینترنت، با ربط باشد یا بی ربط، صفحات تبلیغات فیلم جلویت باز می شود. ایمیل ها آنقدر زیاد است که فرصت باز کردنشان را نداری(البته من از همان ابتدا همه را delet می کنم) و ناجوان مردانه تر آنکه می نویسند ورود زیر 18 سال ممنوع. واین جمله چقدر بار معنایی دارد و چقدر تو را می کشاند به سمت اینکه حتما ایمیل را ببینی؛ و چه وقیحانه می نویسند فیلم عاشقانه بدون سانسور، و چقدر لفظ مقدس عشق به فحشا کشانده شده؛ راست می گفت سید مرتضی آوینی که « عصر ما عصر به فحشا کشاندن کلمات است » و یکی از آن کلمات عشق است. و به راستی هیچ کس عهده دار نجات جوانان از این باتلاق نیست که هر چه بیشتر دست و پا می زنند بیشتر فرو می روند در لجنزار شهوت و گناه؟!
البته اگر صدها مسئول هم برای این امر بگمارند و آنها هم خوب انجام وظیفه کنند _که محال است _ مهم ترین و بهترین کسی که می تواند جلوی این ولنگاری و ابتذال را بگیرد خود ما هستیم که هرکس مسئول اعمال خویش است، و مگر خدا فطرت ما را پاک نیافرید و وجدان را برای تذکر به ما، خلق نکرد.
چه زیبا گفت یکی از اساتید اخلاقمان که: طوری زندگی کنید که از خلوت کردن با خودتان لذت ببرید. گناه باعث می شود که انسان از خلوت با خودش بگریزد و نفرت داشته باشد. و هر آنکه را خلوت نباشد با وجدان خودش و با خدایش، باید که فاتحه اش را خواند.
گاهی دلم می خواهد تمام زندگی ام را جمع کنم و از این دنیای مجازی و فیلم ها و تلویزیون دور شوم تا بتوانم راحت و بدون دغدغه فکرم را متمرکز کنم به مطالعاتم و به خدایی که این روزها خیلی کم رنگ شده در زندگیم...اما چه می توان کرد که حتی اگر خودت هم بخواهی دیگران نمی گذارند...!!!
و چقدر دلم تنگ شده برای اینکه به خدایم بگویم:
آزمودم دل خود را به هزاران شیوه
هیچ چیزش به جز از وصل تو خشنود نکرد
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا...
[ شنبه 90/8/28 ] [ 12:28 عصر ] [ عقل نوشته های یک دانشجو ]