این روزها دستم کمتر به نوشتن می رود و دلم خسته شده از تکرار بی مولا زیستن...
کاش این روزها زودتر تمام شوند و بیاید ثانیه ی ظهور ارباب.
فقط آمدم که به دوستانم بگویم عیدتان مبارک و عاجزانه از همه بخواهم که برای فرج مولا دعا کنند و از خدا بخواهند که امسال سال ظهور باشد. ان شاء الله.
هر وقت عید می شود به یاد این می افتم که (( عید روزی است که در آن گناه نشود )) و با این حساب چقدر روزهای عید من کم اند...!!!
در شادی و غم به یادتان می مانیم هر عید به یادتان دعا می خوانیم
آقای دلم! سید من!مهدی جان! ما «احسن الحال» را شما می دانیم...
[ شنبه 89/12/28 ] [ 11:11 صبح ] [ عقل نوشته های یک دانشجو ]