آقای آیت الله چه زود برآشفتید در مقابل انتقادی از جانب فرزند انقلاب که پدری مهربان را در این راه از دست داده.
چه زیبا گفت یکی از دوستانمان: ای فیلترها ما را دریابید...
[ جمعه 89/9/26 ] [ 1:9 عصر ] [ عقل نوشته های یک دانشجو ]
چندی پیش حسین قدیانی ( داداش حسین بچه بسیجی ها) مطلبی خطاب به رئیس قوه قضائیه نوشت که تک تک کلماتش حرف دل ما بود، ما که ستاره های حضرت ماهیم و فوق العاده بی شمار...و اینک سایتش را فیلتر می کنند و احضارش می کنند...
حقا که در جمهوری اسلامی همه آزادند الا حزب اللهی ها!!!!!!!!!
متن داداش حسین بچه بسیجی ها ، افسر جوان جنگ نرم در فضای مجازی، همو که در هشت ماه دفاع مقدس نگذاشت در فضای مجازی خامنه ای.دات.آی.آر تنها بماند:
[ دوشنبه 89/9/22 ] [ 1:8 صبح ] [ عقل نوشته های یک دانشجو ]
یکی از مسائلی که در ماجرای عاشورا و حماسه تاریخی حسین بن علی (ع) وجود دارد، بحث تحریف در این واقعه مقدس است که چکیده ای از این بحث را از کتاب ((حماسه حسینی)) نوشته شهید مطهری تقدیمتان می کنم.
تحریف یعنی متمایل کردن یک چیز از مسیر اصلی و وضع اصلی آن.
انواع تحریف:
دو نوع تحریف وجود دارد:
1 -تحریف لفظی: در ظاهر و در لفظ سخن تصرف کردن. از نمونه های تحریف لفظی داستان حضرت قاسم (ع) که می گویند امام فرمود حجله عروسی راه بیاندازید، می خواهم عروسی قاسم را با یکی از دخترهایم در اینجا ببینم ، چون آرزو داشته ام عروسی آنها را ببینم. در صورتی که این قضیه در هیچ کتابی از کتابهای تاریخی معتبر وجود ندارد .
2 - تحریف معنوی: هدف را طوری تفسیر کنیم غیر از آنچه که بوده است؛مثلاً عده ای می گویند حسین بن علی قیام کرد تا کشته شود برای اینکه کفاره گناهان امت باشد، کشته شد تا گناهان ما آمرزیده شود، در حالی که نمی دانیم این فکر را از دنیای مسیحیت گرفته ایم که می گویند عیسی به دار رفت تا کفاره گناه امت باشد؛ و تحریف معنوی دیگر این است که گفتند امام حسین برای یک دستور شخصی رفت و کشته شد، یک دستور خصوصی فقط برای او بود و به او گفت برو خودت را به کشتن بده، اگر یک دستور خصوصی باشد به ما و شما دیگر ارتباطی پیدا نمی کند، دیگر قابل پیروی نیست. امام حسین (ع) خودش گفت که علل و انگیزه قیام من مسائلی است که براصول کلی اسلام منطبق می شود، حسین بن علی خودش دلیل نهضتش را بیان کرد، دنیای ما را مفاسد گرفته، امت جدم فاسد شده، قیام می کنم برای اصلاح امت جدم و برای امر به معروف و نهی از منکر.
عوامل تحریف:
1 - اغراض دشمنان: بزرگ ترین ایجاد کننده های انحراف در وقایع، یهودیان هستند که در قرآن به صورت یک خصیصه نژادی برای آنها شناخته شده.
2 - تمایل بشر به اسطوره سازی.
3 - استفاده از وسیله نا مقدس برای رسیدن به هدف مقدس: ما اینجا یک هدف مقدس داریم و آن گریستن بر امام حسین است، حالا این گریستن بر چه فلسفه ای است، کاری به آن ندارند و با هر وسیله ای سعی می کنند فقط مردم را بگریانند. این در مکتب ماکیاول و امثال اوست که می گویند هدف وسیله را مباح می کند، اما این عاملی شده برای جعل و تحریف حماسه عاشورا.
و اما مسئولیت ما در برابر تحریف ها:
یک مسئولیت این است که نهی از منکر کنید، وقتی که می فهمید و می دانید که دروغ است نباید در آن مجلس بنشینید که حرام است بلکه باید مبارزه کنید؛ مسئولیت دیگر این است که این انتظار را مردم باید از سر خودشان بیرون کنند،نگویند فلان روضه خوانی که مجلس او می گیرد و کربلا می کند، شما باید روضه راست را بشنوید و سطح فکرتان بالا بیاید، یعنی با روح حسین بن علی هماهنگی کنید، در این صورت اشکی که جاری می شود و لو به قدر بال مگسی باشد این واقعاً مقام بزرگی برای شماست.
[ یکشنبه 89/9/21 ] [ 10:46 صبح ] [ عقل نوشته های یک دانشجو ]
عجب حال و هوائیه...
توی هیئت که میای همه لباس سیاه پوشیدن، در و دیوار مسجد هم سیاهه... یه جای خالی پیدا میکنی و با تمام دلت می شینی، هنوز مجلس شروع نشده، آخه دست خودت نیست، همش میگی نکنه دیر بشه، واسه همین زود به مجلس می رسی، فرصت خوبیه که با خودت خلوت کنی... کم کم سخنران میاد و بعد هم مداح.
سخنرانی که شروع میشه یه سؤال هایی تو ذهنت به وجود میاد، خیلی هاش رو همون جا جواب میگیری، بعضیاشم می مونه که خودت باید بری دنبالش...
با شروع مداحی که چراغ ها رو خاموش میکنن، سرت پایین میره و خودت رو جمع تر می کنی، دوست داری اینقدر تاریک بشه که فکر کنی خودت هستی و اربابت، آخه وقتی این چشم سر کمتر ببینه حس میکنی چشم دلت بیشتر باز میشه؛
شبای اول، گریه هات بیشتر به خاطر دلتنگیه، آخه دلت واسه محرم خیلی تنگ شده بود. زیر لب زمزمه می کنی:
خدا رو شکر محرمت و دیدم دوباره آقا جون
نمردم و دیدم که چشام بارون می باره آقا جون
ولی شبای آخر ...!
این شبا دیگه اشک های عیار بالا خودشون رو نشون میدن... خود به خود اشکت جاری میشه،
خوشحال میشی چون فکر می کنی که ارباب تو رو هم خریده که بهت اشک داده، حاضر نیستی این لحظه های نابی رو که توی هیئت میشینی، با تمام ثروت ها و خوشی ها و لذت های دنیایی عوض کنی ، اصلاً هیچ چیزی نیست که بتونه با این لحظه ها برابری کنه ... یه لذتی که باید درکش کرد ه باشی تا بفهمیش...
اما این تازه اولِ کاره، نعمت اشک رو که حسین ( علیه السلام ) بهت عنایت کرده، باید یه جوری شکر گذاری کنی... اما چه جوری...؟!
به اربابت قول میدی که خودت رو بیشتر بشناسی تا بتونی خدا رو هم بیشتر بشناسی و به بقیه هم بشناسونی ...با خودت میگی خدا کنه وقتی میرم بیرون از مجلس و توی زندگی عادی می افتم، قولم یادم نره...!!!
[ دوشنبه 89/9/15 ] [ 5:0 عصر ] [ عقل نوشته های یک دانشجو ]
فکر می کردم تنهاخودم دلم برای محرم لک زده. اما انگار خیلی ها دل تنگ محرم اند.
احساس می کنم محرم امسال رنگ و بویی دیگر دارد. نمی دانم شاید فقط یک احساس باشد...
اما می خواهم از همین حالا به شما، که اشکهایتان سرازیر می شود با شنیدن نام حسین
و دست هایتان بالا می رود برای ظهور منتقم حسین
و دلهایتان تنگ شده برای محرم حسین
و گوش هایتان آماده است برای شنیده روضه ی حسین
و قلبهایتان نمی زند جز برای حسین، سلامی کنم و التماس دعایی بگویم...
چقدر این جمله را دوست دارم:
السلام علی الباکین علی الحسین...
با این جمله به تمام انبیا و اولیا سلام می دهم، به تمام شهدا، به امامشان، به مومنین و محبین حسین...
و به شما که نه فقط در محرم که در تمام سال، صبح های جمعه برایش اشک می ریزید....
و به امامم سید علی مظلوم
و به زینب و مادرش زهرا -جانها به فدایش-
[ دوشنبه 89/9/8 ] [ 3:29 عصر ] [ عقل نوشته های یک دانشجو ]
::
