خداي مهربان!
گفتم:خسته ام!
گفتي:لا تقنطوا من رحمة الله... از رحمت خدا نا اميد نشويد(زمر/??)
گفتم: کي ميدونه تو دلم چي ميگذره!
گفتي:ان الله بين المرء و قلبه...خدا حائل است ميان انسان و قلبش(انفال/??)
گفتم:هيچ کسي رو ندارم!
گفتي:نحن اقرب اليه من حبل الوريد...ما از رگ گردن به انسان نزديکتريم(ق/??)
گفتم:ولي انگار منو فراموش کردي!
گفتي:فاذکروني اذکرکم...منو ياد کنيد تا شما رو ياد کنيم(بقره/???)
التماس دعا
ديگه از خجالت روم نشد چيزي بگم ...!
اما او باز هم گفت ...